تجربه درمان لکنت مهرداد

درمان موفق لکنت

از انزوا تا ارتباط: داستان درمان لکنت و تقویت اعتماد به نفس

نویسنده: تیم تخصصی مدرسه لکنت ایران
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
دسته‌بندی: موفقیت‌های درمانی

گاهی لکنت، دیواری می‌شود بین آرزوهای یک فرد و دنیای بیرون. در این مصاحبه ویژه، با تجربه درمان لکنت مهرداد، مهندس ۲۸ ساله‌ای همراه می‌شویم که پس از سال‌ها زندگی با لکنت شدید، امروز داستان موفقیت خود را با ما به اشتراک می‌گذارد.

صحبت‌های صمیمانه با مهرداد و خانم اسماعیلی

خانم اسماعیلی: مهرداد عزیز، خوش آمدی. می‌توانی برایمان بگویی قبل از شروع جلسات درمان، زندگی روزمره‌ات چگونه بود؟

مهرداد: (با آرامش) زندگی در سایه ترس می‌گذشت. به عنوان یک مهندس، از هر جلسه‌ای فرار می‌کردم. وقتی مجبور بودم صحبت کنم، دستانم میلرزید و صدام قطع می‌شد. خودم را در اتاقم حبس کرده بودم. حتی برای سفارش غذا تلفن نمی‌زدم. لکنت نه تنها روی حرف زدنم، بلکه روی تمام وجودم سایه انداخته بود.

خانم اسماعیلی: چه چیزی تو را قانع کرد که بالاخره برای درمان اقدام کنی؟

مهرداد: یک روز در محل کار، مدیرم پیشنهاد یک ترفیع مهم را به من داد، اما شرطش این بود که باید تیم جدید را رهبری و هدایت کنم. آن شب تا صبح گریه کردم. می‌دانستم از عهده کار برمی‌آیم، اما می‌ترسیدم نتوانم حرف بزنم. آن لحظه فهمیدم که دارم فرصت‌های زندگی‌ام را یکی پس از دیگری از دست می‌دهم.

خانم اسماعیلی: در طول این ۱۲ ماه، چه لحظه‌ای بیشتر از همه برایت الهام‌بخش بود؟

مهرداد: پایان ماه سوم بود. ما روی تکنیک هماهنگی تنفس و گفتار کار می‌کردیم. یک روز در سوپرمارکت، صندوقدار سوالی پرسید و من بدون اینکه قفل کنم، جواب دادم. آنقدر طبیعی بود که حتی خودم هم متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده! وقتی پیاده به خانه برگشتم، اشک شوق می‌ریختم. برای اولین بار احساس کردم می‌توانم.

نکته طلایی از خانم اسماعیلی:

“موفقیت در درمان لکنت، مانند کوهنوردی است. گام‌های کوچک و پیوسته، شما را به قله می‌رساند. مهم این است که هرگز از ادامه مسیر دست نکشید.”

خانم اسماعیلی: الان که به عقب نگاه می‌کنی، بزرگترین درسی که از این سفر گرفتی چیست؟

مهرداد: یاد گرفتم که لکنت بخشی از من است، اما تمام وجود من نیست. قبلاً فکر می‌کردم اگر لکنت نداشته باشم، فرد کاملی خواهم بود. اما الآن می‌دانم که این چالش، مرا قوی‌تر کرده است. صبر و همدلی را به من آموخته. و بله، آن ترفیع شغلی را گرفتم و اکنون با اعتمادبه‌نفس کامل تیمم را مدیریت می‌کنم! و بعد از خدا، این موفقیت را مدیون درمانگرم هستم که در طول این مسیر در کنار من بود. از شما هم ممنونم که موجب آشنایی من با ایشون شدید.

سخن پایانی

داستان مهرداد به ما ثابت می‌کند که هیچ‌گاه برای تغییر دیر نیست. مهم این است که همانند مهرداد، شجاعت اولین قدم را داشته باشید. اگر شما یا یکی از عزیزانتان با چالش لکنت دست و پنجه نرم می‌کنید، بدانید که ما اینجا هستیم تا در این مسیر کنارتان باشیم. تجربه درمان لکنت خودتان را بسازید.

آماده‌اید زندگی‌تان را تغییر دهید؟

برای دریافت مشاوره تخصصی و ارزیابی اولیه، همین امروز با ما تماس بگیرید.

کلمات کلیدی مرتبط:

  • درمان لکنت پیشرفته
  • لکنت شدید در بزرگسالان
  • گفتاردرمانی تخصصی
  • تکنیک‌های مدیریت لکنت
  • افزایش اعتمادبه‌نفس
  • خانم اسماعیلی گفتاردرمانگر
  • تجربه موفق درمان لکنت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا
باز کردن چت
1
به کمک نیاز دارید؟
سلام
میتونم کمکتون کنم ؟