پیروزی بر دو چالش: داستان درمان لکنت و بیشفعالی پرهام
گاهی زندگی یک کودک با دو چالش همزمان روبرو میشود. امروز میزبان پدر و مادر پرهام هستیم که پس از سه سال تلاش مستمر، موفق شدند همزمان بر لکنت و بیشفعالی پسر هشت سالهشان غلبه کنند. داستانی از تجربه درمان لکنت و پشتکار، امید و همکاری تیم تخصصی.
گفتوگوی اختصاصی سرکار خانم اسماعیلی، (گفتاردرمانگر تخصصی لکنت) با والدین پرهام
خانم اسماعیلی: سلام و وقت بخیر. ممنون که در این گفتگو شرکت کردید. اگر موافقید از ابتدا شروع کنیم. چه زمانی متوجه مشکلات پرهام شدید؟
مادر پرهام: از سه سالگی. هم در حرف زدن مشکل داشت هم اصلاً یک جا بند نمیشد. لکنتش روز به روز بدتر میشد و ما واقعاً درمانده بودیم. پیش دبستانی که رفت، معلمش گفت احتمالاً بیشفعالی هم دارد.
پدر پرهام: سختترین بخش این بود که نمیدانستیم اول باید به کدام متخصص مراجعه کنیم. گفتاردرمانگر یا روانپزشک یا روانشناس یا کاردرمان!؟ احساس میکردیم در یک دور باطل گرفتار شدهایم.
خانم اسماعیلی: چگونه به این نتیجه رسیدید که به مرکز تخصصی مدرسه لکنت ایران مراجعه کنید؟
مادر پرهام: وقتی پرهام شش ساله بود، از حرف زدن کاملاً اجتناب میکرد. حتی برای خواستههای ساده هم فقط اشاره میکرد. معلم پیش دبستانی اش هم به ما گفته بود که پرهام نیاز به کمک دارد. آن موقع فهمیدیم که دیگر نمیتوانیم منتظر بمانیم. با تحقیق آنلاین، با شما آشنا شدیم و شما هم تیم تخصصی خودتان را به ما معرفی کردید.
خانم اسماعیلی: فرآیند درمان چگونه پیش رفت؟
پدر پرهام: ابتدا پرهام توسط شما معاینه شد، سپس به روانپزشک و روانشناس کودک ارجاع دادید. تشخیص این بود که لکنت و بیشفعالی هر دو باید همزمان درمان شوند. این فرآیند حدود دو سال طول کشید. البته همچنان برای بیش فعالی، تحت نظر هست که هرچندماه مجددا به روانپزشکش مراجعه میکنیم.
مادر پرهام: هفتهای دو جلسه داشتیم: یک جلسه گفتاردرمانی، یک جلسه بازی درمانی. علاوه بر این، هر سه ماه یک بار هم ویزیت روانپزشک داشتیم. واقعاً برنامه فشردهای بود.
نکته کلیدی از خانم اسماعیلی:
“در موارد همزمانی اختلالات، همکاری تیم تخصصی مانند یک ارکستر است. هر متخصص ساز خود را میزند، اما نتیجه، یک سمفونی زیباست. خانواده هم در این ارکستر، رهبر اصلی است.”
خانم اسماعیلی: سختترین بخش این مسیر طولانی برای شما چه بود؟
مادر پرهام: نوسانات درمان بود. بعضی هفتهها فکر میکردیم همه چیز دارد خوب میشود، هفته بعد همه چیز به نقطه اول برمیگشت. این نوسانات واقعاً روحیه ما را ضعیف میکرد.
پدر پرهام: برای من، تامین هزینههای درمان سخت بود. اما هر بار که پرهام یک کلمه را بدون لکنت میگفت یا در جلسه بهتر تمرکز میکند، دیدم که ارزشش را دارد.
خانم اسماعیلی: چه عاملی باعث شد در این مسیر طولانی ناامید نشوید؟
مادر پرهام: حمایت تیم درمانی. شما همیشه به ما امید میدادید و موفقیتهای کوچک را به ما نشان میدادید.
خانم اسماعیلی: الآن که پرهام هشت ساله است، چه تغییراتی مشاهده میکنید؟
پدر پرهام: (با لبخند) پرهام الآن میتواند داستانهای طولانی تعریف کند، در کلاس درس مشارکت کند و حتی دوستانش را به خانه دعوت کند. از نظر تحصیلی هم پیشرفت چشمگیری داشته.
مادر پرهام: بزرگترین موفقیت برای من این است که الآن پرهام میتواند احساساتش را با کلمات بیان کند. قبلاً به دلیل لکنت و بیشفعالی، از نظر عاطفی خیلی آشفته بود.
خانم اسماعیلی: برای خانوادههایی که کودکانی با مشکلات پرهام را دارند، چه توصیهای دارید؟
پدر پرهام: صبر و استمرار. بدانید که این مسیر ممکن است طولانی باشد، اما هر قدم، هرچند کوچک، ارزشمند است. همچنین، حتماً از کمکهای تخصصی استفاده کنید.
مادر پرهام: به والدین میگویم: هرگز تسلیم نشوید. کودک شما شایسته بهترینهاست. گاهی ممکن است احساس تنهایی کنید، اما بدانید که شما تنها نیستید و کمک وجود دارد.
سخن پایانی
داستان تجربه درمان لکنت پرهام و همراهی خانوادهاش به ما میآموزد که با اراده، پشتکار و کمکگیری به موقع از متخصصان، میتوان بر پیچیدهترین چالشها نیز غلبه کرد. موفقیت پرهام ثابت کرد که هیچ چالشی آنقدر بزرگ نیست که نتوان بر آن پیروز شد.
اگر کودک شما نیز با چالشهای مشابه روبروست…
برای دریافت مشاوره تخصصی و ارزیابی اولیه، همین امروز با ما تماس بگیرید. ما اینجاییم تا در این مسیر کنار شما باشیم. (کلیک کنید)

