لکنت علی، قصه ما: از دلنگرانی یک مادر تا لبخندهای دوباره | گفتگو با سمیرا
گاهی لکنت، فقط یک چالش برای فرد نیست، بلکه آزمونی برای یک خانواده است. در این مصاحبه صمیمی، با سمیرا، مادر پر انرژیِ پسرک هفت ساله، همراه میشویم تا از فراز و نشیبهای مسیر درمان لکنت پسرش با ما بگوید. شنیدن این تجربه میتواند برای تمام والدینی که دغدغهای مشابه دارند، چراغ راه باشد.
مصاحبه کننده: خانم اسماعیلی، گفتاردرمانگر تخصصی لکنت کودک، نوجوان و بزرگسال
صحبتهای ما با سمیرا عزیز آغاز میشود…
خانم اسماعیلی: سمیرا جان، از اینکه وقتت را در اختیار ما گذاشتی متشکریم. برای شروع، بگو اولین باری که متوجه لکنت علی شدی، چه حسی داشتی و چه کردی؟
سمیرا: (با یک نفس عمیق) فکر کنم حدود چهارسالگی علی بود. یک دفعه دیدم روی بعضی کلمات قفل میکند. صورتش قرمز میشد و دستهایش را گره میکرد. قلبم واقعاً میایستاد. یک ترس عمیقی وجودم را میگرفت. فکر میکردم “نکنه برای همیشه همینطور بمونه؟” “نکنه در مدرسه اذیت بشه؟” این ترسها مرا وادار کرد که فوراً در اینترنت جستجو کنم و همین شد که با دنیای گفتاردرمانی آشنا شدم.
خانم اسماعیلی: و وقتی برای اولین بار به کلینیک ما آمدید، بزرگترین نگرانی تو به عنوان یک مادر، چی بود؟
سمیرا: بزرگترین نگرانی من، واکنش دیگران بود. میترسیدم بچههای فامیل یا همبازیهایش مسخرهاش کنند و اعتمادبهنفس شکنندهاش را از دست بدهد. اما شما در جلسه مشاوره اول به من گفتید: “ما اول باید نگرش خودمان را نسبت به لکنت درست کنیم.” این حرف، نقطه عطف بود. فهمیدم قبل از درمان علی، باید اضطراب من درمان شود.
خانم اسماعیلی: دقیقاً. یادت میاد در جلسات اول، ما بیشتر بازی میکردیم تا تمرین؟ فکر میکنی این روش چقدر موثر بود؟
سمیرا: (با لبخند) بله! علی فکر میکرد دارد با خانم دکتر بازی میکند. آن بازیهای به ظاهر ساده، معجزه میکرد. تکنیکهای کاهش سرعت گفتار و هماهنگی گفتار و تنفس را در قالب بازی یاد میگرفت. من هم در اتاق درمان، نگاه میکردم و میدیدم چطور دارد پیشرفت میکند، بدون آنکه حتی خودش بداند در حال “درمان” است. این برای من شگفتانگیز بود. توصیه هایی که به من میگفتید هم واقعا تاثیرگذار بودند.
(جهت مطالعه صفحه توصیه ها کلیک کنید)
خانم اسماعیلی: حالا که چندماهی از اتمام جلسات منظم میگذره، بزرگترین تغییر مثبتی که در رفتار یا گفتار علی میبینی، چیه؟
سمیرا: بزرگترین تغییر، نترسیدن از حرف زدن است. قبلاً وقتی تلفن زنگ میخورد، فرار میکرد. الآن با افتخار گوشی را برمیدارد و میگوید “سلام، بله کی هستی؟”. یا در جمع خانواده، برای تعریف کردن یک ماجرا داوطلب میشود. این برای من از هر چیز دیگری باارزشتر است. نه تنها لکنتش کاملاً از بین رفته، ترس از آن هم بله، کاملاً رفته اند.
خانم اسماعیلی: به عنوان کسی که این مسیر را با موفقیت پیمودی، چه توصیه عملی برای مادران و پدرانی داری که در ابتدای راه هستند و هنوز شک و تردید دارند؟
سمیرا: میخواهم از ته دل به آنها بگویم: مقایسه نکنید. هر کودکی مسیر خودش را دارد. به جای تمرکز روی کلماتی که گیر میکند، روی نگاهش وقتی میخواهد حرف بزند، تمرکز کنید. اگر اضطراب دارد، اولین قدم، کاهش اضطراب محیط و پیدا کردن یک گفتاردرمانگر خوب است که هم با کودک و هم با شما ارتباط عاطفی مناسبی برقرار کند. صبور باشید. پیشرفت، مانند جوانه زدن یک گل است، آرام و پیوسته.
خانم اسماعیلی: صحبت پایانی؟
سمیرا: فقط میخواهم بگویم مراقب باشید لکنت، شادیهای کوچک زندگیتان را نبلعد. ما چندین ماه از دوران کودکی علی را در نگرانی گذراندیم، درحالی که میتوانستیم همان موقع اقدام کنیم. پس تعلل نکنید. همین امروز برای مشاوره اقدام کنید. این هدیهای است که به آینده فرزندتان و آرامش خودتان میدهید.
سخن پایانی کلینیک
داستان سمیرا و علی به ما یادآوری میکند که مداخله به موقع و همکاری خانواده، دو بال قدرتمند برای پرواز کودک شما به سوی گفتاری آرام و روان هستند. اگر شما نیز سوال یا نگرانی در مورد لکنت کودک دلبندتان دارید، با ما تماس بگیرید. ما اینجاییم تا در این مسیر، کنار شما باشیم.
ارتباط با پذیرش مدرسه لکنت ایران(کلیک کنید)
کلمات کلیدی برای جستجو: گفتاردرمانی لکنت کودکان, درمان لکنت در خردسالان, مرکز تخصصی لکنت کودک, بازی درمانی برای لکنت, هزینه گفتاردرمانی لکنت, مشاوره آنلاین لکنت کودکان, مادران و لکنت, افزایش اعتمادبه نفس کودک دارای لکنت.

