تجربه درمان موفق لکنت سارا

تجربه درمان موفق لکنت

پیروزی بر لکنت: از آرزو تا واقعیت | داستان موفقیت سارا در گفتاردرمانی

نویسنده: تیم تخصصی مدرسه لکنت ایران
زمان مطالعه: ۷ دقیقه
دسته‌بندی: تجربه‌ درمان لکنت

گاهی یک چالش می‌تواند تبدیل به بزرگترین فرصت زندگی شود. امروز میزبان سارا، معلم پرانرژی ۲۵ ساله‌ای هستیم که پس از سال‌ها زندگی با لکنت، امروز داستان پرشکوه پیروزی خود را با ما به اشتراک می‌گذارد.

گفت‌وگوی اختصاصی خانم اسماعیلی با سارا

خانم اسماعیلی: سارای عزیز، خوش آمدی. می‌توانی برایمان بگویی چه عاملی باعث شد که بالاخره تصمیم بگیری برای درمان لکنت اقدام کنی؟

سارا: (با لبخندی روشن) رویای من همیشه معلمی بود. اما وقتی در کلاس درس می‌ایستادم و می‌دیدم چطور دانش‌آموزان به دلیل لکنت من، به جای تمرکز روی درس، به طرز صحبت کردنم توجه می‌کنند، قلبم می‌شکست. یک روز یکی از دانش‌آموزان کوچولویم پرسید: “خانم معلم، چرا اینجوری حرف می‌زنی؟” آن شب تا صبح بیدار ماندم و فکر کردم. فهمیدم اگر می‌خواهم معلمی که همیشه می‌خواستم باشم، باید اول با ترس‌هایم روبه‌رو شوم.

خانم اسماعیلی: اولین جلسه درمان را به خاطر داری؟ چه احساسی داشتی؟

سارا: مثل اولین روز مدرسه بود! دستانم عرق کرده بود و دلم می‌خواست فرار کنم. اما وقتی وارد جلسه آنلاین شدم و چهره مهربان درمانگرم را دیدم، انگار بار بزرگی از دوشم برداشته شد. یادم هست که گفت: “ما اینجا با هم تیم هستیم” و این کلمات، پایه‌های امید را در دلم بنا کرد.

خانم اسماعیلی: در طول این ۹ ماه، سخت‌ترین مرحله برایت چه بود؟

سارا: ماه چهارم بود. باید تکنیک‌های جدید صحبت کردن را در کلاس درس به کار می‌بردم. چندین بار تلاش کردم و نشد و گفتم “نمی‌توانم”. اما یاد گرفته بودم که به خودم بگویم: “سارا، تو می‌توانی!” و کم‌کم، با تمرین و پشتکار، آن دیوار ترس فرو ریخت.

نکته کلیدی از خانم اسماعیلی:

“هیچ موفقیتی یک‌شبه به دست نمی‌آید. پیروزی بر لکنت مانند پرورش یک گل است؛ نیاز به آبیاری مداوم، نور محبت و خاکِ صبر دارد.”

خانم اسماعیلی: چه تغییراتی در زندگی‌ات ایجاد شده که قبل از درمان غیرممکن به نظر می‌رسید؟

سارا: (چشمانش برق می‌زند) الآن می‌توانم در جلسات اولیا و مربیان با اعتمادبه‌نفس کامل صحبت کنم. حتی دیروز برای اولین بار در یک کارگاه آموزشی معلمان، حاضر به سخنرانی شدم! اما مهم‌تر از همه این‌که، الآن می‌توانم با مادر بزرگم تلفنی صحبت کنم بدون اینکه نگران باشم. این ساده‌ترین ولی باارزش‌ترین هدیه درمان برای من بود.

خانم اسماعیلی: برای بانوانی که همین امروز در حال خواندن این مصاحبه هستند و شاید سال‌هاست با لکنت زندگی کرده‌اند، چه پیامی داری؟

سارا: از صمیم قلب می‌گویم: شما تنها نیستید. من سال‌ها در سکوت رنج کشیدم چون فکر می‌کردم کسی مرا درک نمی‌کند. اما بدانید که شما قوی‌تر از آن چیزی هستید که فکر می‌کنید. لکنت کل وجود شما نیست؛ لکنت فقط بخش کوچکی از وجود ماست. شجاعت اولین قدم را داشته باشید. زندگی آن طرفِ دیوار ترس، فوق‌العاده است!

خانم اسماعیلی: از تو ممنونم سارا که در این مصاحبه شرکت کردی و تلاش می کنی تا افرادی مثل خودت را آگاه کنی!

سخن پایانی

داستان سارا به ما یادآوری می‌کند که هیچ رویایی دور از دسترس نیست. به قول سارا: “ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنیم.” اگر شما هم رویای زندگی آزاد از قید لکنت را در سر دارید، زمان اقدام فرا رسیده است.

آماده‌اید زندگی جدیدی را آغاز کنید؟

برای دریافت جلسه مشاوره تخصصی و آشنایی با روش‌های درمانی، همین امروز با ما تماس بگیرید.

کلمات کلیدی مرتبط:

  • درمان لکنت بانوان
  • لکنت در زنان
  • گفتاردرمانی تخصصی
  • تقویت اعتمادبه‌نفس
  • خانم اسماعیلی گفتاردرمانگر
  • تجربه موفق درمان لکنت
  • معلمی با لکنت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا
باز کردن چت
1
به کمک نیاز دارید؟
سلام
میتونم کمکتون کنم ؟